مامن امن من

ساخت وبلاگ
سلام عزیزم، عزیزم سلام:) عزیز دلم ، این پست باید خیلی قبل اینها اینجا میومد، ولی به دلیل حوادث غیرمترقبه هی به تاخیر افتاد :(( زلزله و مریضی و مریضی بابا و ماجراهای ما و اقوام خارجی :)))) که خدا رو شکر البته همشون به خیر گذشتن :) بابت تاخیر خلاصه کلییی ابراز شرمندگییی، البته دادم خودت اصل کاری رو خوندی هااا، ولی تو مامنمون دیر اومد دیگه متاسفانه :(( منتظر بودم در یک فرصت مقتضی برات پست رو بذارم امااا جونم برای شما عشق عزیز بنده بگوید کهههه، امروز رفتیم یه بخشی از کادوی شما که نسیه(؟:دی) بود رو نقد کردیممم، رفتیم اسب سواریییی :ایکسسس البته بیست بار گم شدیم و جونمون دراومد تا پیداش کنیم و فکر کنم سه برابر زمان منطقی برای رسیدن به اونجا در راه بودیم :)))) حتی دیگه شما میگفتین برگردیم خونه بسکه گم شدیم! ولی عط نذاشت :سوپر وومن :)))) اخه نباید اینجور چیزا رو نصفه بذارههه، حالش گرفته میشههه، خلاصه بعد اینکه تا دم خونمون برگشتیم رفتیم و دوباره با قدرت راه رو ادامه دادیمممم ، و بالاخرهههه راه رو پیدا کردیممم، که چی شد؟؟؟ رفتیم تو جاده خاکی جونمون دراومد :))) حالا اون وسط تابلو ها چه شکلین؟؟ یه سری فلش مشکی رو جاهای مختلف کشیدن گه گاهی :کوبیدن بر سر :))) زنگ زدیم به یارو میگیم اقا اینجا رسیدیم یه سری فلش هستن به یه سمت، یه سری فلش هستن به یه سمت دیگه چیکار کنیم؟؟؟ میگه سفیدا رو کار نداشته ب مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 118 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 16:57